کد مطلب:211358 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

حس رقابت
آن مرد متفكر غربی گوید مسئله رقابت در اجتماع بشر از مسائلی است كه بوده و خواهد بود زیرا احساسات ما با وسایل و تجهیزاتی كه در دست ما است تعادل و هم آهنگی ندارد - یعنی احساسات بشر هنوز نتوانسته است با سرعتی كه استعداد علمی و فنی او پرورش یافته پیشرفت نماید - و پیشرفت احساسات و عواطف بشری وقتی ثمربخش است كه با علم و فن همدوش باشد تا به هدف عالی خود برسد.

این حقیقت كه باید حس رقابت با علم و فن هم آهنگی داشته باشد تا به نتیجه مطلوب برسد در كلمه ایمان تعلیم شده است كه می فرماید ایمان حس عقیده قلبی و عمل به اركان است كه با علم و معرفت عقیده به دست آورد و با عمل و كار و كوشش هم آهنگی تام داشته باشد موضوع هم آهنگی یك امر طبیعی است كه در نهاد موجودات گذاشته شده كه هیچ موجود ذره بینی حتی اسنفج های دریائی با آنكه هر یك سلول آنها مستقل است ولی در نشو و نما طفیلی هستند و با هم آهنگی سایر حیوانات و مواد بزرگ می شوند و این نكته مورد توجه بوده كه گفته اند تناسب اجزاء شرط بقاء موجودیت است اگر یك عضو بدن از انجام وظیفه مشترك خودداری كند آن موجود عنصری در خطر می افتد - مثلا بدن سالم و صحیح وقتی به كمال صحت می رسد كه بین اعضاء آن هم آهنگی وجود داشته باشد و این دایره را بزرگ كنید تا برسید به هیئت اجتماع بشری كه حیات و زندگی یك عضو اجتماع بستگی به حیات و سلامت همه اعضاء اجتماع دارد به عبارت دیگر همین طور كه یك فرد دارای اعضاء و اجزائی است مجموعا در شرایط بهداشت و سلامت مؤثر هستند. اجتماع بشر هم از ملت ها تشكیل یافته كه هر یك از آنها در هر نقطه ای از عالم زمانا و مكانا قرار گرفته باشند حیات فردی آنها بسته به حیات اجتماعی دیگران است - زیرا اشتراك منافع و مقاصد در زمینه احساسات مشترك و هم آهنگی حاصل می گردد اگر منافع شخصی مورد توجه قرار گرفت با مصالح عمومی تضادی پیدا می كند.

مثلا اگر یكی از كشورهای نیم كره جنوبی برای مسكون ساختن منطقه قطب جنوب دست به كار فعالیت هائی بزند كه از آن جمله آب كردن یخ های آن منطقه است و این مسئله ای است كه بشر در آینده نزدیكی به حل آن موفق خواهد شد ولی ذوب یخ های قطب



[ صفحه 177]



جنوب بدون شك باعث می شود كه سطح آب اقیانوس ها بالا آید و در نتیجه قسمت عمده ای از كشور هلند و لویزیانا و بسیاری از كشورهائی كه از سطح دریا ارتفاع زیادی ندارند به زیر آب فروخواهند رفت و بدیهی است ساكنین این سرزمین ها با انجام چنین عملی كه موجب نابودی آنها می شود مخالفت خواهند كرد.

در این مثال ملاحظه می شود كه اگر نفع فردی یا قومی بر مصلحت عمومی غلبه یابد قهرا یك قسمت از هیئت اجتماع مریض و ناتوان خواهد گردید - بنابراین به یك هدف مشترك می رسیم كه نیروی تفكر شرقی و غربی در آن مشاركت دارد و آن این نكته است كه حق همسایه را حفظ كنید و آن را دوست دارید و با هم به ترقی و تكامل اجتماعی بپردازید.

این هم از اثر ماجرای فكر است كه خوشبختانه ما در دوازده قرن پیش در یك سلسله تعلیمات عالیه فراگرفته ایم و شیخ صدوق علیه الرحمه كه از مفاخر عالم علم و دانش است از آموزش و پرورش حضرت امام جعفرصادق علیه السلام در باب اكثار الاخوان كتاب مصادقة الاخوان خود را پرداخته و به قدری امام ششم مسلمانان را در حفظ حقوق همسایگی و رأفت و رحمت و عطوفت و مهربانی و مقدم داشتن مصلحت نوعی آنها بر منافع شخصی خود اصرار و تأكید فرموده است كه با آن می توان یك مدینه فاضله بزرگی به صورت اجتماع بشری به وجود آورد و بدبختانه مردم دنیای امروز به این اصول دینی و تربیتی توجهی معطوف نداشته و مانند مردم بی عاطفه غربی فضایل نفسانی خود را از دست داده اند - حرص و آز - ولع - زیاده طلبی - حب جاه و مال و مقام پرده ای روی چشم و گوش آنها كشیده كه دیگر همسایه را نمی شناسند و نه تنها تربیت دینی خود را هم از دست داده اند، این اصل ثابت را كه در همه مذاهب سرلوحه تربیت قرار گرفته از نظر محو و فراموش كرده اند و همانطور كه یك فرد متجاسر و متعدی نسبت به همسایه خود تعدی می كند یك ملت متجاسر و متعدی هم اجحاف و بی انصافی نسبت به ملت دیگری می نماید در حالی كه در حقیقت بقاء و حیات اجتماعی آنها به هم مرتبط و مبتنی است و نمی توانند از هم تفكیك نمایند این فكر خام است كه برخی گمان می نمایند خودشان مستقلا می توانند باشند و دیگران را فدای تمایلات و شهوات و سیادت خود كنند راست است كه امكان مدتی می رود ولی برای همیشه دوام و بقاء نخواهد داشت و به همین جهت حكماء و علماء و شعراء و نویسندگان در تحریك احساسات



[ صفحه 178]



نوع دوستی و همسایه داری اثر فراوان گذاشته اند كه احساسات دیگران جریحه دار نشود و امید است همه مردم خردمند از این اصول رعایت حقوق همسایه موجبات تحكیم مبانی دوستی اجتماعی را فراهم سازند.